در يک روز پاييزي در سال ١٩٠٦ دانشمند انگليسي، فرانسيس گالتون، خانه خود را در شهر پليموت به مقصد يک بازار مکاره در خارج شهر ترک كرد. گالتون ٨٥ ساله آثار کهولت را رفتهرفته در خود احساس ميكرد اما هنوز از ذهني خلاق و کنجکاو برخوردار بود، چيزي که در طول عمرش به وي کمک کرده بود به شهرت دست يابد. دليل شهرت وي يافتههاي او در موردِ وراثت بود که موافقان و مخالفان سرسختي داشت. در آن روز خاص گالتون ميخواست در مورد احشام مطالعه کند. مقصد گالتون بازار مکاره ساليانهاي بود در غرب انگلستان، جايي که زارعين احشام خود را از گوسفند و اسب و خوک و غيره براي ارزشيابي و قيمتگذاري به آنجا ميآوردند.
حضور دانشمندي مانند گالتون در چنان جمعي غيرعادي مينمود. ولي بايد توجه داشت که گالتون به دو چيز بسيار علاقهمند بود. يکي اندازهگيري پارامترهاي فيزيکي و ذهني و ديگري مطالعه در خصوص پرورش نسل. گالتون که در عين حال پسرخاله داروين نيز بود شديدا اعتقاد داشت که در يک جامعه تنها تعداد اندکي، مشخصههاي لازم براي هدايت سالم آن جامعه را در خود دارند و از همين رو مطالعه مربوط به مسائل وراثت و نيز پرورش نسل، مورد توجه وي بود. او بخش بزرگي از عمر خود را صرف اثبات اين نظريه کرده بود که اکثريت افراد يک جامعه فاقد ظرفيت لازم براي اداره جامعه هستند.
آن روز او در حالي که در ميان غرفههاي نمايشگاه مشغول قدم زدن بود به جائي رسيد که در آن مسابقهاي ترتيب داده شده بود. يک گاو نر فربه انتخاب شده و در معرض ديد عموم قرار گرفته بود. هر کس که تمايل شرکت در مسابقه را داشت بايد ٦ پنس ميپرداخت و ورقهاي مهر شده را تحويل ميگرفت. در آن ورقه بايد تخمين خود را از وزن گاو نر مينوشت. نزديکترين تخمين به واقعيت برنده مسابقه بود و جوائزي به صاحب آن تعلق ميگرفت.
٨٠٠ نفر در مسابقه شرکت کردند تا شانس خود را بيازمايند. افراد از همه تيپ و طبقهاي آمده بودند. از قصاب گرفته که قاعدتا بايد بهترين و نزديکترين نظر را به واقعيت ميداد تا کشاورز و مردم عامي بيتخصص. گالتون اين گروه افراد را در مقالهاي که بعدا در مجله علمي «طبيعت» منتشر كرد به کساني تشبيه کرد که در مسابقات اسبدواني، بدون کمترين دانشي در موردِ اسبها و مسابقه و تنها بر اساس شنيدههايي از دوستان، روزنامهها و اين طرف و آن طرف بر روي اسبها شرط ميبستند.
اما يک چيز براي گالتون جالب بود، اين که ميانگينِ نظر افراد چيست. او ميخواست ثابت کند چگونه تفکر افراد وقتي نظرياتشان با هم جمع شده و معدل گرفته ميشود در صورتي که متخصص نباشند از واقعيت به دور است. او آن مسابقه را به يک تحقيق علمي بدل كرد. پس از اين که مسابقه به انتها رسيد و جوايز پرداخت شد، ورقههائي را که افراد بر روي آن نظرات خود را در خصوص وزن گاو نر منعکس کرده بودند از مسؤولين مسابقه به عاريت گرفت تا مطالعات آماري خود را بر روي آنان انجام دهد.
مجموعا ٧٨٧ نظر داده شده بود. گالتون به غير از تهيه يک سري منحني آماري دست به محاسبه ميانگينِ نظرات زد. او ميخواست دريابد عقل جمعي مردم پليموت چگونه قضاوت کرده است. بدون شک تصور او اين بود که عدد مزبور فرسنگها از عدد واقعي فاصله خواهد داشت چرا که از ديد وي افراد خنگ و عقب مانده در آن جمع اکثريت قاطع را تشکيل ميدادند.
ميانگينِ نظرات جمعيت اين بود که گاو نر ١١٩٧ پوند وزن دارد و وزن واقعي گاو که در روز مسابقه وزن کشي شد ١١٩٨ پوند بود. گالتون اشتباه ميکرد. تخمينِ جمع بسيار به واقعيت نزديك بود. گالتون نوشت نتايج نشان ميدهد که قضاوتهاي جمعي و دموکراتيک از اعتبار بيشتري نسبت به آنچه که من انتظار داشتم برخوردارند. اين حداقل چيزي بود که گالتون ميتوانست گفته باشد.
در خصوص قضاوت «خرد جمعي» ذکر اين مطلب ضروري است که نظر هر فرد دو عنصر را در درون خود دارد، اطلاعات صحيح و غلط. اطلاعات صحيح، از آن رو که صحيحاند، همجهتاند و بر روي يکديگر انباشته ميشوند اما خطاها در جهات مختلف و غيرهمسو عمل ميکنند. لذا تمايل به حذف يکديگر دارند. نتيجه اين ميشود که پس از جمع نظرات آنچه که ميماند اطلاعات صحيح است.
اقتباس از کتاب تحقيقي «خرد جمعي» نوشته جيمز سورويسكي