در شوروی کمونیستی پیرزنی به درمانگاه مراجعه میکند و به منشی میگوید: «لطفاً یک وقت برای دکتر گوش و چشم بدهید.» منشی میگوید: «دکتر گوش و چشم؟! چنین دکتری اصلاً وجود ندارد. حالا مشکلتان چیست؟» پیرزن پاسخ میدهد:« من الان در این کشور خیلی وقت است آنچه میشنوم را نمیبینم و آن چه میبینم را نمیشنوم» منشی به او میگوید: «نام این بیماری سوسیالیسم است و درمان ندارد.»