اشعار ابوالقاسم کریمی

شبی در پنجه ی سرد زمستان
لب دیوار قربانگاه زندان
به زیر سایه ای مبهم تر از غم
گلی دیدم ، اسیر تیغ طوفان

دیدگاهتان را بنویسید