قصهٔ شاه و امیران و حسد
قصهٔ شاه و امیران و حسدبر غلام خاص و سلطان خرددور ماند از جر جرار کلامباز باید گشت و کرد آن را تمامباغبان ملک با اقبال و بختچون درختی را نداند از درختآن درختی را که تلخ و رد بودو آن درختی که یکش هفصد بودکی برابر دارد اندر تربیتچون ببیندشان به چشم عاقبتکان درختان […]
قصهٔ شاه و امیران و حسد بیشتر بخوانید »