گردآوری:نمونه اشعار سیف فرغانی

دل ز غمت زنده شد ای غم تو جان دل
نام تو آرام جان درد تو درمان دل
من به تو اولی که تو آن منی آن من
دل به تو لایق که تو آن دلی آن دل
عشق ستمکار تو رفته به پیکار جان
شوق جگر خوار تو آمده مهمان دل
تر کنم از آب چشم روی چونان خشک را
چون جگری بیش نیست سوخته بر خوان دل
بنده ز پیوند جان حبل تعلق برید
تا سر زلف تو شد سلسله جنبان دل
انده دنیا نداد دامن جانم ز دست
تا غم تو برنکرد سر ز گریبان دل
عشق تو چون چتر خویش بر سر جان باز کرد
سر به فلک برکشید سنجق سلطان دل
روی ز چشمم مپوش تا نتواند فگند
کفر سر زلف تو رخنه در ایمان دل
تا برهاند مرا ز انده من سالهاست
تا غم تو می‌کشد تنگی زندان دل
از صدف لفظ خویش معنی چون در دهد
گوهر شعرم که یافت پرورش از کان دل

شاید دوست داشته باشید:  اشعار ابوالقاسم کریمی

ابوالقاسم کریمی

ابوالقاسم کریمی : شاعر _ نویسنده _ فعال محیط زیست _ متولد 1365 _ ساکن _ استان تهران _ شهرستان ورامین

دیدگاهتان را بنویسید