به جای سخن گر به تو جان فرستمچنان دان که زیره به کرمان فرستمتو دلدار اهل دلی شاید ار منبه دلدار صاحب دلان جان فرستمسخن از تو و جان ز…
ای بلبل بوستان معقولطوطی شکر فشان معقولای بر سر تو لجام حکمتوی در کف تو عنان معقولمشاطهٔ منطق تو کردهآرایش دختران معقولوی از پی طعن دین نشاندهبر رمح جدل سنان…
زهی بر جمال تو افشانده جان گلز روی تو بی‌رونق اندر جهان گلز وصف تو اندر چمن داستانیفرو خواند بلبل برافشاند جان گلچو بلبل به نام رخت خطبه خوانداگر همچو…
ای که اندر ملک گفتی می‌نهم قانون عدلظلم کردی ای اشاراتت همه بیرون عدلاین امیرانی که بیماران حرص‌اند و طمعهمچو صحت از مرض، دورند از قانون عدلدست چون شمشیرشان هر…
سزد که وزن نیارد به نزد گوهر سنگکه تو چو گوهری و دلبران دیگر سنگچو راه عشق تو کوبم بسازم از سر پایچو خاک کوی تو سنجم بسازم از زر…
ای جان تو مسافر مهمان سرای خاک!رخت اندرو منه که نه‌ای تو سزای خاک!آنجا چو نام تست سلیمان ملک خلداینجا چو مور خانه مکن در سرای خاک!ای از برای بردن…
ایا ندیده ز قرآن دلت ورای حروف!به چشم جان رخ معنی نگر بجای حروفبه گرد حرف چو اعراب تا بکی گردیبه ملک عالم معنی نگر ورای حروفمدبرات امورند در مصالح…
ما را به بوسه چون بگرفتیم در برشآب حیوة داد لب همچو شکرشگردیم هر دو مست شراب نیاز و نازاو دست در بر من و من دست در برشدر وصف…
ای پسر از مردم زمانه حذر گیربگذر ازین کوی و خانه جای دگر گیردر تو نظرهای خلق تیر عدو دانتیغ بیفگن، برای دفع سپر گیرچون تو ندانی طریق غوص درین…
ای پادشاه عالم، ای عالم خبیریک وصف تست قدرت و یک اسم تو قدیرفضل تو بر تواتر و فیض تو بر دوامحکم تو بی‌منازع و ملک تو بی‌وزیربر چهرهٔ کواکب…
